گل پسرم در 13 ماهگی
بردیا کوچولوی ما داری تند تند بزرگ می شی من و بابایی خیلی دوستت داریم بابا نیما عکس تورو برده تو ادارش و همش نگات می کنه و دلش ضعف می کنه برات منم که مثه همیشه مشغول رسیدگی به شما هستم از دیروز دارم بهت سانستول می دم که اشتهات زیاد بشه آخه چند روزکه کم اشتها شدی فکر کنم به خاطر دندونهای دیگه ست که دارن جوونه می زنن .
امروز چند تا ازت عکس گرفتم چون ماهت داره تموم می شه همش فرار می کردی خوب نتونستم ازت عکس بگیرم آخه از وقتی که راه افتادی یه جا بند نمی شی عشقم
می دونم وقتی بزرگ بشی و مرد بشی من و بابایی بهت افتخار می کنیم عزیز دلم
اینم چند تا عکس از 13 ماهگیت قربونت برم الهییییییییییی
اینم یه چند تا عکس باحال از آقا بردیا در حالتهای مختلف
تازه همه چیز و می شناسی مثه تلویزیون - کنترل - توپ - بادکنک - قاشق - جوراب - کفش - شیر - سیب - بالشت- پتو که جای خود داره- د در - تلفن - آب - حموم - اتاقت- حیاط - گربه
یعنی هر کدوم رو که بهت می گم بر می گردی سمتشون و با انگشت نشون می دی یا مثلا کنترل تلویزیون رو می گیری سمتش و مثلا داری صداشو بلند می کنی یا اگه جوراب یا کفش ببینی بر می داری و پاتو میاری بالا یعنی می خوام پام کنم منم که بی جنبه تا یکی از این صحنه هارو می بینم شروع می کنم به ماچ کردنت و قربون صدقه رفتن جنابعالی واییییییییییی دلم ضعف کرد برات زود از خواب پاشو