اولین مسافرت هوائی من و تو
پسر مامان داریم همه جا با هم میریم 5 خرداد با عمه نیکا و سمی (دختر خاله بابات) پانیذ دخترش رفتیم کیش خونه عابد و مونا ولی بابا به خاطر امتحاناتش با ما نیومد .... تو هواپیما کلی ترسیده بودی کلی تکون خوردی آخه منم از هواپیما می ترسم .کلی اونجا بهمون خوش گذشت کلی جاها رفتم دریا رفتیم توی آب من که شنا می کردم انگار توام شنا می کردی وروجک خان تازه تو کیش سرما هم خوردم ولی با این حال کلی خندیدم و خوش گذشت 9 خرداد هم برگشتیم . عزیزم از کیش کلی برات وسایل خریدم نمی دونی چقدر خوشگلن انشاءا.... زود زود میای همشونو استفاده می کنی کلی لباس برات خریدم کالسکه روروک کریر ساک وسایل پارک بازی وسایل بهداشتی و............ بیشتر وسایلت آبی رنگ شد آخه شما آقا هستین دیگه .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی