اولین پارک رفتن بردیا
دیروز برای اولین بار با مامی و دختر دائی ساینا رفتیم پارک تو راه که داشتیم می رفتیم هنوز به پارک نرسیده خوابت برد به نظر می رسید که خوابت داره خیلی بهت می چسبه آخه هر از گاهی یه نسیم ملایم هم می اومد خلاصه از خواب که بیدار شدی کلی ذوق داشتی با خنده بچه های پارک می خندیدی الهی که قربونت برم من که دیگه می فهمی بابایی گفت هرروز ببرمت پارک آخه معلوم بود خیلی دوست داشتی اینم یه چند تا عکس از دیروز 21/1/91
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی