اولین مریض شدن بردیا
دیشب ساعت 4 صبح خیلی تب داشتی بابایی من و بیدار کرد گفت که تب داری ما هم بردیمت بیمارستان گوشت اوفونت کرده بود و ریختع بود به سینه ات از دیروز صبح هم سرفه می کردی الهی مامان قربونت بره اینقدر قوی هستی و گریه نمی کردی که من نفهمیدم مریض شدی الانم آنتی بیوتیک می خوری بمیره مامان که تو رو مریض نبینه .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی