داد و بی داد
امروز وقتی صبح از خواب بیدار شدی طبق معمول منم بیدار کردی و مامی مثه همیشه شما رو ورزش داد و برای خودش قهوه درست کرد و جنابعالی رو گذاشت تو کریر که TV ببینی تا خودش هم کارهاشو انجام بده که دید آقا بردیا سوزنش رو جیق و داد و فریاد گیر کرده و دیگه از آواز خوندن خبری نیست البته نه حالت گریه ها خیلی عادی بودی ولی داد می زدی خودتم با تعجب به صدای خودت گوش می دادی خلاصه هر روز من منتظر یه کار جدیدم از تو عزیزه دلم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی