بردیابردیا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه سن داره

برای پسرم بردیا

پسر بلند بلند خندید

1390/10/15 15:43
نویسنده : مامانه بردیا
271 بازدید
اشتراک گذاری

پریشب خونه مامان طاطا بودیم کلی شیرین کاری می کردی و خودتو تو دل بابا منصور مامان طاطا جا می کردی که تو بغل بابایی بودی و یه دفعه مامان طاطا پتو تو رور انداخت روی سرش و بلند کرد وبه تو گفت دالیییییییییییی دالیییییییییی  .................... آقا بردیا نمی دونی چه خنده های بلندی کردی همه خشکمون زده بود چند بار این کار و تکرار کرد و توام بلند بلند می خندیدی وای هممون تعجت کرده بودم که بابا منصور شروع کرد خودشو زدن که تو یهو ترسیدی و زدی زیر گریهههههههه از اون گریه ها .......... شب وقتی اومدی خونه وقتی که رو پام تکونت می دادم تا بخوابی وقتیه که خوابت برد شروع کردی به خندیدن تو خواب می خواستم بیدارت کنم و بخورمت ........

niniweblog.com

niniweblog.com

الهی قربونت برم که همش هر روز یه کار جدید می کنی

                                                         niniweblog.com

تازه یه چیز دیگه قلقلکی هم هستی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مژی جون
27 دی 90 7:21
الهی همیشه زنده باشی قربونت بره خاله چه ناز شدی