بردیابردیا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

برای پسرم بردیا

جشن دندونی آقا بردیا

1391/3/12 13:19
نویسنده : مامانه بردیا
492 بازدید
اشتراک گذاری

پسر خوشگلم 8 روز بعد از اینکه اولین مرواریدت دراومد مامانی برات مهمونی گرفت یه مهمونی باشکوه کلی شازده و پرنسس هم بودند (شازده هامون - پرنسس وانیا - پرنسس آروشا - پرنسس سوفیا - شازده صدرا - شازده رادین - شازده نریمان ) و دخترخاله هات دنیز - دیبا - آریانا - دیانا _ دختر دائی هات تینا - ساینا و خاله هات و رندائی لیدا - زندائی اکرم (زندائی مامانی) و دختردائی مامان نسیم و دوتا مامان بزرگهات .خیلی همه چیز خوب بود تازه تو برای اولین بار تو جشن دندونیه خودت سرسری کردی روز قبلش هم که با روروک راه می رفتی الهی مامان قربونت برهههههههههههه

این شعر قشنگ هم روی کارتهای هدیه (گیفت ها) نوشته شده بود :

niniweblog.com

چند وقتی بود که لثه هام می خارید        اشکای من مثه بارون میبارید

حوصله همه سر اومد دیگه                    مامان می گفت که در نمیاد دیگه

یهو یه شب با گریه که خوابیدم               صبح پاشدم یه چیز خوبی دیدم

مروارید سفید و زیبایی بود                    می خندیدم تو دهنم پیدا بود

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

آوين
14 خرداد 91 16:43
به به چه چشن قشنگي همه چي قشنگ بود دست مامان گلت درد نكنه خسته نباشه
آوين
15 خرداد 91 16:26
مرد كوچك خودم عزيز خاله روزت مبارك